کسرا

وبلاگنویس ساده

کسرا

وبلاگنویس ساده

سلام خوش آمدید

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

استاد بهمون پیام داده آزمونتون رو میخوام تو سایت quiz24.ir بگیرم

ما هم سپیداروی نشسته بودیم که "الان یه طوری میترکونیم!!!"

صدرا تمام صفحات کتاب رو تو دستش گرفته بود :| که خودمم نمیدونم چطوری میشه همه صفحاتو تو یه دست جا داد ولی صدرا است دیگر... :)

خلاصه ما هم شنگول پنگول رفتیم تو سایت دیدیم زده 30 دقیقه زمان امتحان ما هم با چهره ای پوکر نشستیم به استاد میگیم +"الوووووووووووو؟"

+"پدسگ خدا بزنه به کمرت آخه ما چطوری تو 30 دقیقه ای بنویسیم؟" استاد هم با فیسی خسته با مظنون"چه زری زدی؟ :/" توی چت بهمون گفت:"سوالا عین آب خوردنه😐"

(البته قیافشو ندیدیم!!!). ما هم که خوشحال و شاد و خندان یه طوری که توی دلمون یخ انداختن رفتیم سر جلسه :)

بعد سوالا که اومدن دیدیم چه سوالای چرتی داریم! بعد خواستیم حل کنیم یهو دیدیم روی سوالو اشتباه خوندیم!!! بعد خواستیم دوباره بخونیم دیدیم دوباره روی سوال عوض شده :/

یکم بعد متوجه شدیم سوالا هرکدوم زمان دارن!! :|

هرکدوم 30 ثانیه ای وقت داشتن!!!!

یعنی خودمون ریختیم پشمامون موند.😨🥵

با کلی استرت سوالارو زدیم بعد من وسط امتحان به صدرا نگاه کردم دیدم صدرا چشماش شده اندازه توپ بسکتبال ;/

داره کل کتابا رو بررسی میکنه تا یه جواب مضخرف بگیره!!!(همیشه لحضه آخر یادش میوفته نخونده :/)

سوالات هم به زور زدیم یکمم خسته شدیم بعد دیدم فقط 14 دقیقه شده زمان امتحان!!! ://///////

تو کل چت میشد مظنون"ایشالله وقتی اسهالی عطسه کنی" رو دید

آخرش هم معلوم شد امتحان آزمایشی بوده😑

الان هم حال خوشی ندارم.

  • .ک.

من کسرا هستم
هرازگاهی در این وبلاگ پست قرار میدهم :)

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان